اشعار امام زمان (ع) در محرم
همیشه کوچه ما عطری از شما دارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد
بگو که جسم که را در بغل گرفتی که
دوباره روضه ما بوی بوریا دارد
هزار شکر که مژگان به ما حواله شده
غبار پای تو تأثیر کیمیا دارد
شبیه چشم شما سرخ میشود چشمش
کسی که چشم بر آن ریشه ی عبا دارد
علاج تشنگی ام را فرات هم نکند
تنور سینه من داغ کربلا دارد
به سینه میزنم و حلقه میزنم بر در
در این معامله یک دست هم صدا دارد
دلم هوای حرم کرده خوب میدانم
برات کرب و بلا را فقط رضا دارد
دوباره خرجی ما بی حساب زهرا داد
همیشه سفره ی گرمش هوای ما دارد
حسن لطفی
**********************
اشعار امام زمان(عج) - شام غریبان
دم میدهی به سینه که طوفانی ام کنی
تا زائر شکسته ی بارانی ام کنی
ده شب گذشت خوب نمک گیرتان شدم
میخواستی که تشنه ی مهمانی ام کنی
حالا که تشنه ات شدم آبی بریز تا
با روضه های فاطمه قربانی ام کنی
من را ببر به روضه ی یابن الشبیب ها
تا میهمان شاه خراسانی ام کنی
با ناله های عمه تان زار میزنم
آتش بزن که شام غریبانی ام کنی
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
********************
اشعار امام زمان(عج) - عاشورا
ای جان به قربان تو و سوز صدایت
نامی ببر از ما میان هر دعایت
امروز روز حاجت دنیایی ام نیست
امروز می خواهم شوم من هم نوایت
ای صبح و مسا هم ناله داری
یا که تنها روضه بگیری یاد شاه کربلایت
بیش از هزار و چند سال است ای عزیزم
چشمان تو گرید به یاد عمه هایت
در خیمه ات پیراهنی آویزه داری
پیراهنی که کرده آقا مبتلایت
آقا بیا با یا لثارات الحسینت
بستان تقاص خون شاه سرجدایت
بستان تقاص حرمتی را که شکستند
از دشمنان نانجیب و بی حیایت
ای کاش می شد صبح عاشورای امسال
تو کربلا باشی و ما هم زیر پایت
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
********************
اشعار امام زمان(عج) - شب تاسوعا
دوباره شعله بکش دودمان آدم را
که با تو زار بگرییم غم محرم را
چقدر بغض من امشب هوای تو دارد
که پاره کرده خیال تو بند قلبم را
کجایی و به کدامین ستون نهادی سر
رسیده ای که بگریی هزار و یک غم را
نشسته ایم به گرییم با شما تا صبح
چه میشود بخری گریه های با هم را
کنار مادر خود زار میزنی آقا
به دست خاک دهی گیسوان درهم را
برای آنکه کمی مثل تو شوم امشب
بریز روی سرم خاک های عالم را
شب نهم شده و روضه خوانی اش با توست
کمی نفس بده این حلقه های ماتم را
شبیه چشم عمو چشم هایتان زخم است
خدا مرا بکشد در صدایتان زخم است
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
********************
اشعار امام زمان(عج) - شب تاسوعا
اگرچه سنگ شکسته تمام بال و پرم
مرا بهشت ببر، نه مرا ببر به حرم
مرا ببر که شبیه کبوتران از صبح
تمام روز به دور سر شما بپرم
قسم که منت سلطانی جهان نکشم
اگر که پا بگذاری دمی به چشم ترم
به درد میخورد این چشم های ناقابل
که من به این مژه هایم غلام رفتگرم
مرا بکُش نرسم تا به روضه ی گودال
مرا بکُش که نبینم چه آمده به سرم
گذر کن از سر قبر من و حسین بگو
که زیر سنگ لحد شعله ور شود جگرم
برای مرحمتی روضه ای بخوان و ببین
که سینه میزنم آنقدر تا کفن بدرم
نشسته فاطمه پائین پای شش گوشه
هنوز زمزمه دارد که تشنه، ای پسرم
خدا به خیر کند روضه های سقا شد
بیا و رحم کن آقا به قلب محتضرم
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
اشعار امام زمان(عج) - شب تاسوعا
ای وعده ی خدا ز چه تأخیر کرده ای؟
دیکر برای آمدنت دیر کرده ای
در اشتیاق پیرهنت سالیان سال
یعقوب چشم های مرا پیر کرده ای
خورشید اهل بیت، طلوعی دوباره کن
عمرم به آخر آمده و دیر کرده ای
قابل نبوده ام به حسابم بیاوری
در بی تفاوتی همه گیر کرده ای
با ربنای نافله هایت، دل مرا
در روضه ها تو صاحب تأثیر کرده ای
با گریه بر مصائب مظلوم کربلا
آیات سرخ قافله تفسیر کرده ای
هر خیمه ای که روضه ی عباس خوانده شد
گریه برای دست علمگیر کرده ای
احسان محسنی فر
*********************
هر شب میان هیئت تو فکر می کنم
آقا به صبر و طاقت تو فکر می کنم
ما را شکسته طعنه ی طوفان روزگار
دارم به استقامت تو فکر می کنم
خون می شود دل تو ز اعمال شیعیان
بر مهر بی نهایت تو فکر می کنم
غم های بی کران دلم می رود ز یاد
وقتی به اوج غربت تو فکر می کنم
ده قرن می شود که تو خون گریه می کنی
بر قلب پر جراحت تو فکر می کنم
هر سال روضه های تو تکرار می شود
بر این همه مصیبت تو فکر می کنم
یوسف رحیمی
*********************
از غم هجر دلم شوق گریبان دارد
دل هجران زده آیا سر و سامان دارد؟
نه فقط در غم دلبر دل من می سوزد
هرطرف می نگرم عاشق حیران دارد
چند سال است که من منتظرم برگردی
ای مسافر، سفر هجر تو پایان دارد
گر که یوسف نکند میل به دیدار وطن
دل یعقوب به برگشتنش ایمان دارد
چشم آلوده به دیدار تو نایل نشود
تا که بر راه نظر پرده عصیان دارد
کرم توست که ما را بخری ورنه گدا
چه متاعی جهت عرضه به سلطان دارد
هرچه گفتیم کمی از غمتان کم نشده
کربلایت چقدر رنج فراوان دارد
شب و روز تو شده گریه به غمهای حسین
چشمهایت خبر از سینه سوزان دارد
عالم از گفتن یک نام دگرگون شده است
چه سروشی است که این ذکر حسین جان دارد
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
اشعار امام زمان(عج) - شب هفتم
از دست فراقت گِله دارم، گله دارم
هر روز همین مسأله دارم، گله دارم
جا مانده ترین لاله ی باغ شهدایم
دلتنگی صد قافله دارم، گله دارم
من داغ برادر به جگر دارم و سوزم
زین غم که از او فاصله دارم، گله دارم
بی کرب و بلا، هیچ دم آرام نگیرم
آقا دل کم حوصله دارم، گله دارم
از این که به پشت تو نخواندیم نمازی
وقتی که به لب نافله دارم، گله دارم
ما هر چه که خواندیم، فقط بارش زهراست
گاهی که خیال صله دارم،گله دارم
یک نامه نشد تا که برایت بنویسم
صدها ورق باطله دارم، گله دارم
عمری ست که با دیدن هر کودک در خواب
من پرسشی از حرمله دارم، گله دارم :
گیرم که زدی تیر، چرا خنده نمودی
صد زخم از آن هلهله دارم، گله دارم
*********************
اشعار امام زمان(ع) - شب هفتم
چه غم اگر، که نگاه همه جوابم کرد
نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد
دعای مادر تو بود و آمین رسول
خدا برای عزای تو مستجابم کرد
بگو بهشت که بر ما قلم کشد زهرا
برای خاک حسینیه انتخابم کرد
مرا نوشت کبوتر، به کربلایم برد
مرا نوشت بگریم، خودش گلابم کرد
نفس بده که بسوزم، من از نفسهایت
که سنگ بودم و داغ حسین آبم کرد
غبار بودم و شش گوشه اش، عقیقم ساخت
گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد
حسین کُشت تو را بس که میکنی گریه
تو هم مرا بکش آقا، که غم خرابم کرد
دلم قرار ندارد گمان کنم امشب
که آه تو پُر دلشوره ی ربابم کرد
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
اشعار امام زمان(عج) - ششم محرم
برای بار غمت شانه ای خم آوردم
بگیر دست مرا ، جان تو کم آوردم
مرا مران که برای شفاعتم امشب
لباس مشکی داغ محرم آوردم
مرا به جمع گدایان خویش مهمان کن
بگو به مادرتان جنس در هم آوردم
دوباره موسم حج آمد و ندیدمتان
ولی به نیتتان آب زمزم آوردم
شب یتیم نوازی توست، منتظرم
ببین شکسته سری پای پرچم آوردم
شب شنیدن خون روضه های قاسم شد
بگیر دست مرا جان تو کم آوردم
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
چه می شود که شبی بشنوم صدایت را
به درد، گریه کنم زخم روضه هایت را
بگو کجا زده ای خیمه در کدامین دشت
به این دو چشم که طی کرده رد پایت را
زمان بدون تو امشب چه سرد می گذرد
بیا که گرم کنی مجلس عزایت را
جسارت است ولی می شود همین شب سرد
کشی به روی سرم لحظه ای عبایت را
گمان کنم که صدایت گرفته چون زینب
میان بغض صدا می زنی خدایت را
حسن لطفی
********************
چه تلخ می شود این لحظه ها بدون شما
چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما
منم غریبه و شب تیره و مسیرم سخت
کجا روم چه کنم بی شما بدون شما
کجاست خیمه سبزت که راه گم کردم
مرا بخوان نروم هیچ جا بدون شما
تمام لطف نفسهای ما حضور شماست
چگونه بال زنم تا خدا بدون شما
قسم به شال عزایی که بسته ای به کمر
چه سرد می شود این روضه ها بدون شما
حسن لطفی
********************
شبی دم سحری در دعایتان آقا
کنید اندکی یاد گدایتان آقا
مرا به نیمه ی شب ها برای نافله ها
صدا کنید... فدای صدایتان آقا
شکسته بال ترینم ولی مرا ز کرم
پرم دهید میان هوایتان آقا
دلم گرفته خدا خیرتان دهد یکبار
دهید اجازه بیفتم به پایتان آقا
به روی پنجه قد افراشتم به جلب نظر
سوا کنید که باشم برایتان آقا
ره ثواب بجوی زلف بخت مرا
گره زنید به شال عبایتان آقا
حدید زنگی قلب مرا جلا دهید
مریض عشقم و لنگ دوایتان آقا
شرر به سینه زده غصه ی مدینه تان
نمک به زخم زده کربلایتان آقا
برات کرب و بلا رفتن مرا بدهید
شبی دم سحری در دعایتان آقا
برگرفته از وبسایت دوستداران حاج منصور
********************
آقا بیا که پیش قدمهات پا شوم
در محضرت نشینم و مست از لقاء شوم
یادم اگر کنی به دعای سحرگَهَت
من نیز می شود که ز عصیان جدا شوم
من نذر کرده ام که به صبح ظهور تو
آیی و پیش مقدم پاکت فدا شوم
حیف است با دلی که به تو خو گرفته است
بر غیر مهر فاطمی ات مبتلا شوم
گفتی ز حال و روز تو غفلت نمی کنم
من دائما ز یاد تو غافل چرا شوم
می آمدی و می طلبیدم تو را چو آب
اما نشد که طالب آب بقا شوم
آزرده خاطر از گنه عاشقان شوی
شرمنده ام که باعث اخم شما شوم
ماه محرم است بگو روضه ات کجاست؟
تا میهمان هیئت آل عبا شوم
گریه کنان به سینه زنم در غم حسین
بلکه کمی شبیه تو صاحب عزا شوم
یک شب مرا به شوق زیارت صدا نما
تا آنکه زائر سحر کربلا شوم
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
********************
آقا دوباره برق نگاهت پر از غم است
تندیس نور، بر تنتان رخت ماتم است
ای ماه مهر و عاطفه، ماه عزا شده
اوضاع آسمان و زمین سخت در هم است
در این دهه به یک دو سه روضه رضا مشو
یک عمر نوح گریه به جان شما کم است
هر جا که هیئتی ست به پا کعبه ی دل است
هر جا که دیده ای ست خروشان چو زمزم است
اول صدای ناله ی زهرا شود بلند
مادر یقین به گریه ز هرکس مقدم است
رخصت بده ظهور شما را طلب کنیم
از آن کسی که اشرف اولاد آدم است
یک کربلا نصیب دل سنگمان کنید
این آرزوی سینه زنان در دو عالم است
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
********************
اشعار امام زمان(عج) - شب سوم
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز
به تمنای نگاهت دل ما مانده هنوز
بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد
لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز
فقرا پیش کریمان که معطل نشوند!
منتظر برسر راه تو گدا مانده هنوز
در نبودت زدلم صدق و صفا کم کم رفت
مِهرت اما به دلم، شکر خدا مانده هنوز
می شود دیدن روی تو نصیبم، یا،نه؟
دل من بین همین خوف ورجاءمانده هنوز
به همان ناله ی بین در و دیوار قسم
مادرت چشم براهت بخدا مانده هنوز
ای امید همه دل های شکسته برگرد
دختری درعقب قافله جا مانده هنوز
همه حاجات به لطف تو روا شد اما
با شما یک سفر کرب وبلا مانده هنوز
سید مجتبی شجاع
**********************
هر چند پای گریه سبکبارتر شدیم
از اشکهای چشم تو بیمارتر شدیم
هر چند زیر بیرقتان سینه می زنیم
هر چند یاد داغ علمدار، تر شدیم
ما را ببخش پای شما کم گذاشتیم
امسال آمدیم و گنهکارتر شدیم
امسال هم که خرجی شبهای ما رسید
امسال هم دوباره بدهکارتر شدیم
الطاف بی دریغ تو ما را جریح کرد
تقصیر ما نبود طلبکارتر شدیم
دل نه ، میان سینه ی مان زینبیه هست
معلوم شد چه شد که گرفتارتر شدیم
ما را گره زدند به غمهای عمه ات
امشب برای کیست عزادارتر شدیم
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
**********************
این روزها برای شما غصه میخورم
دلداده ام به پای شما غصه میخورم
وقتی تو نیستی دل من شور میزند
جان سوز تر برای شما غصه میخورم
با گفتن از فراق شما گریه میکنم
با خواندن دعای شما غصه میخورم
یاران به کوی وصل شما غرق شادی اند
دورم من از سرای شما غصه میخورم
گاهی پیاده عازم صحرای غم شوم
دنبال خیمه های شما غصه میخورم
تنها ترین مسافر این شهر بی وفا
میسوزم از وفای شما غصه میخورم
با هر گناه دور ز من میشوی و من
با شرم در وفای شما غصه میخورم
پرونده گناه مرا کم مرور کن
آقای خودم به جای شما غصه میخورم
وقتی حضور گرم تو در روضه حس شود
من هم به اقتدای شما غصه میخورم
هنگام نوحه خوانی و شور حسینیان
در حسرت صدای شما غصه میخورم
گاهی که حنجرم ز عطش خشک میشود
بر جدّ سر جدای شما غصه میخورم
هستی کلید دار حریم حسین و من
با یاد کربلای شما غصه میخورم
تو دیده ای آنچه فقط ما شنیده ایم
با یاد کربلای شما غصّه می خورم
احسان محسنی فر
*********************
شبهای بی قراری چشمم سحر نشد
دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد
آهم کشید شعله ولی بال و پر نشد
اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد
فرموده ای که شرط وصالت صبوری است
وقتی زمان زمانهی هجران و دوری است
ای طلعة الرشیدهی من أیها العزیز
ای غرة الحمیدهی من أیها العزیز
ای نور هر دو دیدهی من أیها العزیز
خورشید من سپیدهی من أیها العزیز
اين جمعه هم غروب شد اما نیامدی
ای آخرین سلالهی زهرا نیامدی
وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک
گم می شود دوباره دلم در طواف اشک
چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک
آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک
این اشک ها شده همهی آبروی من
چشمی گشا به روی من ای آرزوی من
آمد محرم و غم عظمای کربلا
خون می تراود از دل صحرای کربلا
چشمان توست مصحف غم های کربلا
داری به دوش پرچم آقای کربلا
هر صبح و شام غرق عزا گریه میکنی
با روضه های کرب و بلا گریه میکنی
در حیرتم که با دلت این غم چه میکند
شب های داغ و شیون و ماتم چه میکند
با چشمهات اشک دمادم چه میکند
زخمی ترین غروب محرم چه میکند
امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان
امشب بيا و با دل خونين جگر بخوان
از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان
از شام بي کسي و شب بي سحر بخوان
از روضه هاي عمه تان بيشتر بخوان
وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است
آئینهی غریبی و غمهای زینب است
اين خاک غرق ندبه و آه است العجل
هر صبح جمعه چشم به راه است العجل
آل عبا بدون پناه است العجل
بر روی نیزه ها سر ماه است العجل
یا این دل شکستهی ما را صبور کن
یا لا اقل به خاطر زینب ظهور کن
یوسف رحیمی
*********************
آقا سلام ماه محرم شروع شد
بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد
آقا سلام تحفه اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
یادم نرفته است نگاه شما به ما
از گریه های ماه محرم شروع شد
قد قامت الحسین که تشنه شهید شد
قد قامت العزا غم عالم شروع شد
ده روز اعتکاف دوچشمم برایتان
در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد
هاجر به پای روضه اصغر نشسته است
تا این که جوشش دل زمزم شروع شد
آقا سلام نیت گریه نموده ام
شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد
رحمان نوازنی
*********************
هزار شکر که از خون دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست آبرویی هست
بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا، راه گفت و گویی هست
همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام
خوشم برای شکستن، مرا سبویی هست
دوباره چشم شما زخم می شود، دیر است
مرا ببین، که به چشمت هنوز سوئی هست
مرا برای مُحرّم دوباره محرم کن
منای کرب بلا هست و آرزویی هست
مرا بکِش به همان روضه های ناگفته
همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست
گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا
فقط برای همین چند شب گلویی هست
علی اکبر لطیفیان
*********************
اشعار امام زمان(عج) - اول محرم
ای واسطه ی فیض دو سرا… آجرک الله
وی حجت حق صاحب عزا… آجرک الله
با ناله ی زهراست عجین سوز صدایت
هم ناله ی ام النجبا آجرک الله
دریاب مرا در غم سالار شهیدان
ای منتقم خون خدا آجرک الله
اذنی بده تا گریه کن جد تو باشیم
هر جا که شود روضه به پا آجرک الله
ما روضه گرفتیم قدم رنجه نمایی
تا جلوه کنی بر دل ما آجرک الله
ما هرچه که داریم از آن گوشه ی چشم است
تو روی مگردان ز گدا آجرک الله
راضی به رضای تو شدن خیر و فلاح است
کی میشوی از شیعه رضا آجرک الله
ای بانی هر ساله ی روضه مددی کن
در روضه بیابیم تو را آجرک الله
بر عاشق جا مانده ات ارباب عطا کن
یک تذکره ی کرب و بلا آجرک الله
**
اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
اشعار امام زمان(عج) - اول محرم
سلام ای از روی تو پیدا
رُخَت پنهان و اَنوارت هویدا
الهی خانه ات آباد جانا
سلام ای خانه ات دلهای شیدا
**
سلامم بر نماز و بر سلامت
سلامم بر قنوت و ربَّنایَت
سلامم بر قیام و بر قعودت
به قرآن و به تبیین و صدایت
**
سلام من به لبخند ملیحت
به اشک و گریه ها و های هایت
دعا کردی من بیمعرفت را
به قربان مناجات و دعایت
**
رکوع و سجده ات تفسیر معراج
سلام من به مُهر کربلایت
به گَردِ راه خود هم یک نگاهی
نشسته گرد غم بر شانه هایت
**
عزاداری عزادارم به حزنت
به قربان پر شال عزایت
منِ نالایق و همراهت ای کاش
بیایم کربلا از ردِّ پایت
**
تمام آسمان را غم گرفته
دلم را حُزن یک عالم گرفته
بهشتی که در آن جای عزا نیست
محرم آمد و ماتم گرفته
**
دوباره خانه ها ماتم سرا شد
حسینیه شد و کرببلا شد
هلال ماه غم شد خنجری و
میان قلب آل الله جا شد
**
همه مانند زهرا نوحه خوانند
ملائک سینه زن در آسمانند
در این َبزم عزا ما میهمانیم
ابالفضل و شهیدان میزبانند
**
اگرشاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید
*********************
اشعار امام زمان(عج) - پیشواز محرم
هرچند دلی در گرو یار نداریم
حاجت که به جز وصل تو دلدارنداریم
از غفلت و جهل است گرفتار گناهیم
ور نه به خدا نیّت آزار نداریم
قهریم ز سجّاده و اذکار و نوافل
چندیست سحر دیده ی بیدار نداریم
احساسِ نیازی به ظهورِ تو نکردیم
این است که بر وصلِ تو اصرار نداریم
بردیم به کوی دِگران دستِ طلب را
گویی که ولی نعمتی اِنگار نداریم
یک گوشه نشستیم که تشریف بیاری
جز صاحب خانه به کسی کار نداریم
جز اشک به آوارگی یوسفِ زینب
کالای دِگر رونقِ بازار نداریم
ما را به محرّم برسان اِی گلِ نرگس
هرچند که مثل تو عزادار نداریم
زود است که از سمتِ حرم ناله بیاید
برگرد حسین! قافله سالار نداریم
نزدیکِ خیام آمده دشمن به یقینم
فهمیده دگر میر و علمدار نداریم
*********************
اشعار امام زمان(عج) - پیشواز محرم
فقط ز نرگس چشمت نگاه می خواهم
به قدر یک ، دو ، سه لحظه پناه می خواهم
شبیه برکه ی کوچک که دور افتاده است
برای قاب دلم عکس ماه می خواهم
میان راه وصالت همیشه سر گردان
شب چهلم عهد است ، راه می خواهم!
صدای ماه محرم به گوشها خورده است
ز دست های تو شال سیاه می خواهم
دم محرم و آقا کمی دعایم کن...
دعای خیر و کمی سوز و آه می خواهم
ماشاالله دهدشتی
********************
اشعار امام زمان(عج) - پیشواز محرم
این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام
منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام
آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام
هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد
چند وقتی است به دنبال به هم ریخته ام
به گمانم که قرار است نبینم رویت
با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام
درد، بالاتر از این نیست برایم انگار
دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام
خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند
به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام
همه دلشوره ی من ماه محرم باشد
مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام
به تو و گریه هنگام غروبت سوگند
فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام
چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است
وقت آوارگی قافله ی ارباب است
قاسم نعمتی
موضوعات مرتبط: امام زمان(عج) - مناسبت هامناجات با امام زمان(ع)
برچسبها: اشعار امام زمان (ع) در محرم مهدی وحیدی